این مطلب مخصوص اعضا می باشد
برای مشاهده این گونه مطالب باید با نام کاربری خود وارد شوید و یا ثبت نام کنید.
اگر عضو سایت هستید لطفا از طریق فرم زیر وارد شوید:
اگر عضو سایت نیستید توسط فرم زیر میتوانید به
سرعت ثبت نام کنید:
نظرات شما عزیزان:
خودت می دانی
من اهل پارک و کافه و سینما نیستم
قرارمان همان کوچه قدیمی
تو نذری بیاور
من در را باز می کنم
تو لبخند بزن
من
م م ن
م م …
بشقاب شکست
من اهل پارک و کافه و سینما نیستم
قرارمان همان کوچه قدیمی
تو نذری بیاور
من در را باز می کنم
تو لبخند بزن
من
م م ن
م م …
بشقاب شکست
آتش کشیدم زیر تمام خاطرات
نه کسی مثل او میشود ، نه خودش مثل قبل
او بیخیال من شده است ، من هم دیگر بیقرارش نمیشوم
نه کسی مثل او میشود ، نه خودش مثل قبل
او بیخیال من شده است ، من هم دیگر بیقرارش نمیشوم
با خيال ديگري ميرفت
و
من ساده چه عاشقانه
كاسه اي آب
پشت سرش
خالي مي كردم...
و
من ساده چه عاشقانه
كاسه اي آب
پشت سرش
خالي مي كردم...
گاهی با دویدن برای رسیدن به کسی دیگر
نفسی برای ماندن درکنار او باقی نخوهد ماند
==========================
سلام باران جان
نفسی برای ماندن درکنار او باقی نخوهد ماند
==========================
سلام باران جان
برچسبها: