دوتا سگ میخواستن باهم ازدواج کنن اقاسگه میگه :
با من ازدواج میکنی ؟؟؟
سگ عروس میگه :
با اجازه پدرسگم ، مادرسگم ، دوبرادرتوله سگم بعععععععععله
.
.
.
.
.
.
.
یه بار سوار تاکسی خط فرودگاه شدم گفتم please take me to the airport
یارو گفت دفعه بعد خاستی خودتو خارجی جا بزنی قبلش به فارسی نگو خسته نباشی
.
.
.
.
.
بعضی وقت ها اینقدر حواست به خودته
و در آرزوهای خودت غرق میشی که یادت میره!
که یک نفر منتظر توست،
تا از توالت بیایی بیرون…!!!
.
.
.
.
.
بابام دیشب اومده
میگه چرا بیداری؟؟؟
میگم خوابم نمیبره بابا جون
میگه بخواب خوابت میبره عزیزم:|
فهمیدید؟؟؟؟؟
خیلی هم ساده بود :|
اصن نمیدونم چرا به فکر خودم نرسید :||
شماهم از این به بعد
هر وقت دیدید خواببتون نمیبره
بخوابید خوابتون میبره
.
.
.
.
.
سرزده رفتیم خونه یکی از آشناها
بچه صاحبخونه گفت : عمو ما میدونستیم شما میاین خونمون
گفتم : عزیزم ازکجا می دونستین ؟
جواب داد : مامانم چای آورد تفاله چایی اومده بود روی استکان بابام
بابام گفت الان یه خری میاد خونمون !!
.
.
.
.
.
میدونستین چرا یخچال برفک میزنه؟
چون آنتن نداره
.
.
.
.
ﮔﺮﻭﻩ ﻻﯾﻦ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ . . .
ﺭﺿﺎ : ﺳﻼﻡ ﺑﮑﺲ
ﭼﺮﺍ ﮐﺴﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﻤﯿﺪﻩ ؟
ﺍﻭﮐﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ؟ ﺑﺎﯼ ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺑﻌﺪ
ﺳﺎﻧﺎﺯ : ﭘﺨﺨﺨﺦ
ﻋﻠﯽ : ﺳﻼﻡ ﺧﺎﻧﻮﻡ
ﺣﺴﯿﻦ : ﺳﻼﻡ ﮔﻠﻢ
ﺣﺎﻣﺪ : ﺳﻼﻡ ﻋﺸﻘﻢ
ﻣﻬﺪﯼ : ﺳﻼﻡ ﺧﻮﺷﮕﻠﻪ
ﺟﻌﻔﺮ : ﺳﻼﻣﻤﻤﻢ
ﺍﺻﻐﺮ : ﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﻣﻢ
ﻣﺤﻤﺪ : ﺳﻼﻡ ﺏ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻫﺖ
ﺍﺷﮑﺎﻥ : ﺳﻼﻡ ﺧﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﯼ
ﻣﻬﺮﺍﻥ : ﺳﺴﺴﺴﺲﻻﻣﻤﻢ
ﺯﻫﺮﺍ : ﺳﻼﻡ ﺍﺟﯽ
ﺳﺎﻧﺎﺯ : ﺱ
.
.
.
.
رفتم شلوار بخرم، اولی رو پرو کردم یه کم تنگ بود.
فروشنده گفت: یه دوبار بپوشی جا باز میکنه!
دومی رو پوشیدم یه کم گشاد بود. فروشنده گفت:
چیزی نیست یه دو بار آب بخوره تنگ میشه
لامصبا شلوارم هوشمند کردن!
برچسبها:
تاريخ : جمعه 27 شهريور 1394برچسب:, | 17:36 | نویسنده : ♥..ღ ъձгձռ ღ..♥ | 1 نظر
برچسبها:
تاريخ : دو شنبه 23 شهريور 1394برچسب:, | 12:50 | نویسنده : ♥..ღ ъձгձռ ღ..♥ | 1 نظر
برچسبها:
تاريخ : دو شنبه 23 شهريور 1394برچسب:, | 12:47 | نویسنده : ♥..ღ ъձгձռ ღ..♥ | نظر بدهید